آب و هوای پارس عجب سفله پرور است
کو همدمی که خیمه از این خاک برکنم؟؟
*برداشت اول: حافظ با اون همه درایتش وقتی این رو میگه، پس یعنی این خراب آباد درست بشو نیست که نیست.
خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم، و ز پی جانان بروم
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
*برداشت دوم: حافظ تو چه قرنی بوده؟ پس تا بوده ایران همین بوده.
*برداشت سوم: اینجا نمونیم.
اینجا نموندن رو پایه ام..
خواهش میکنم
برداشت سوم رو هستم , با برداشتی یه کم متفاوت از "اینجا " !
مطمئن باش نمیمونیم
تازه صادق هم میخواد بیاد
دوستمه. البته میگه من برمیگردم
دمت گرم بهار
نه پای رفتن است
نه دل ماندن
باید به دنبال چیزی بود
که نه پا بخواهد نه دل!
درس نمیشه ولی کجا بریم همسفر تو آینده ای که نمیشه دید؟(:
بهار جون
زدی تو خال
برداشت هایت باحال بود
هر جا که بری برای تو آسمان همین رنگ است بهار من...
خوبه ..
حق با حافظه. اینجا همه یر آبه همیدگرو می زنن. همیدگرو می فروشن. اگه یکی جلو چشمشون جون می ده کمکش نمی کنن. بوی گند برداشته همه جارو. حق با توئه. باید رفت...
یاد اون اس ام اس افتادم:
نگویید فرار مغزها بگویید ماندن اسگولها
کو نسیمی به عنایت که کند بیدارم
میازار موری که دانه کش است
این مصرع هم نشون میده که ما ایرانی ها از همون موقع ها هم روم بدیفال کرم داشتیم
خوشحال که نه!پیشنهاد می کنم قطعه خزان از استاد علیزاده در کاست شور انگیز رو گوش کنی!این چند خط رو واست معنی خواهد کرد
تا بوده همین بوده..ولی دلیلی نداره تا هست همین باشه..
مرسی تفاسیر !
ولی حق با توست.نفسم گرفت زین شب،در این حصار بشکن
هنوز باید صبر کنم،یعنی حداقل دوسال ولی به احتمال زیاد پنج سال دیگه.پس تا اون روز:
میخورم خونی و باری میکشم/میکنم کاری که نامش زندگیست