من زنم و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های مرد، دردآور است که من آزاد نباشم تا او به گناه نیفتد، فرم بدنم بیشتر از افکارم به چشمهایش می آیند،تأسف بار است که باید لباسهایم را به میزان ایمان او تنظیم کنم.
1.
هیچ مترسکی زن نیست
که باد بپیچد لای موهایش
کلاغها دیوانه اش شوند.
2.
این مزرعه
یاد گرفته نمیرد
شده با یک جوانه،
من اما
در آغوش هرکه باشم
جوان میمیرم.